منطقه آزاد
 



دیدن این نماهنگ بعد از شرح خاطراتم چقدر به موقع روزی ام شد. ولله الحمد…

“The Imam of Revolution”

“دنیا فقط به یک خمینی نیاز داشت که آن‌ را بدست آورده، حالا فقط مانده به آموزه های او عمل کند …”

سخنان خاص شیخ زکزاکی شیعه نیجریه‌ای درباره امام خمینی

?مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک دانشجوی ایرانی ?? در فرانسه

@ninfrance

ادامه »

موضوعات: آخر الزمان, ویدئو ها, از امام خمینی (قدس), یادداشت های دانشجوی ایرانی مقیم فرانسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-03-15] [ 05:33:00 ق.ظ ]




روح منی…

سوم راهنمایی بودم و هنوز در دوران جاهلیت به سر می بردم. هنوز اسلام در من ظهور نکرده بود. دوستی داشتم که مجلات روز را می خرید و انباری از این مجلات داشت. حدود ده تایی از آن را گرفته بودم و در اوقات فراغت میخواندم. محتوایش از رمان های دنباله دار عشقی گرفته بود تا مصاحبه با بازیگران و یک صفحه هم شعر… بیشتر البته جذب شعرهایش می شدم. یک روز منزل مادربزرگ سرم در مجله بود که عمویم کنارم آمد، بدون اینکه بدانم چرا از این که مرا با آن مجلات سرگرم دید خجالت کشیدم.

چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که مرا به یک کلاس خانوادگی دعوت کرد. من، عمه، دختر عمه، پسر عمه. اینها بودیم اعضای کلاس. کتابی را باز کرد با عنوان «شرح اربعین حدیث» اول مقدماتی گفت و بعد خود کتاب را برایمان خواند. هرچند برایم سنگین بود. اما یک حس خاصی داشتم. احساس می کردم دارم چیزهایی می شنوم که خیلی مهم تر از آن چیزهایی است که برایش وقت صرف می کردم.

یک دفتر برداشتم و خودکار چند رنگ. با یک دقت و علاقه خاص سر کلاس کوتاه حدودا نیم ساعته یادداشت برداری می کردم.
عمو جانم، در مقدمه گفته بود که از اثر پی به خالق اثر می توان برد؛ که، که بوده. ایده آل این است که دستمان به خود خالق اثر برسد، اما اگر نمی رسد، با آثار او هم می توانیم خودمان را رشد دهیم.

گوش تیز کرده بودم که خالق این کتاب که خط به خطش حال مرا دگرگون می کرد، چه کسی می تواند باشد؟ نام «امام خمینی» که از دهانشان خارج شد. تعجب کردم! مگر امام خمینی رهبر سیاسی انقلاب ایران نبوده؟ در مدرسه همین را به ما گفته اند! پس این کتاب سراسر اخلاق و یاد دهنده ی چگونه زندگی کردن چگونه از ایشان است؟!

عمو گفت: اشکال ندارد برایتان سخت است. بخاطر سخت بودن فهم یک اثر نمی شود از آن صرف نظر کرد. من برایتان توضیح می دهم. عمو از رو می خواند: « اگر انسان عاقل لحظه ای فکر کند می فهمد که مقصود از این بساط چیز دیگر است؛ و منظور از این خلقت، عالم بالا و بزرگتری است؛ و این حیات حیوانی مقصود بالذات نیست…» و به مختصرترین حالت که حوصله ما سر نرود توضیح می داد، اما من لحظه به لحظه اش را پر حوصله بهره می بردم.

آشنایی من با امام خمینی، شاید از اینجا شکل درستی گرفت. افتادم در جستجوی آثار دیگر ایشان. با کتاب « آداب الصلوه» آشنا شدم. هرچند آن هم برایم سنگین بود اما از هر پنج خط همان یک خط هم که می فهمیدم کلا نگاهم زیر و رو می شد.

بعد هم با کتاب « اسرارالصلوه»، «شرح دعای سحر»، «تفسیر سوره حمد» و در کنار اینها دیوان اشعار ایشان!
ایشان شعر هم می گفتند؟! عمو گاهی شعرهای ایشان را هم با حال و هوای خاص برایمان می خواند و معنا می کرد…

هر روز انس و الفتم با امام خمینی بیشتر می شد. وصیت نامه ایشان را خواندم، پیام ایشان بعد از قبول قطعنامه 598، سراغ صحیفه نور رفتم، جمع همه سخنرانی ها و بیانات و نامه ها…

هر وقت اثری از آثار ایشان را می خواندم، بند بند وجودم حماسه و غیرت دینی و میل به حرکت به سمت معنویت و تعالی می شد. هرگز ایشان را رها نکردم دیگر. هرجا رفتم مبلغ کاربردی ترین کتاب ایشان برای عموم مردم در هر سطح شدم. « شرح اربعین حدیث». به تقلید از عموجان مقدمه می گفتم و افراد را تشویق می کردم. هرکلاس درسی داشتم اجازه می خواستم که حدود بیست دقیقه از کلاس را به چهل حدیث خوانی بگذرانیم. و گاهی این می شد که اعضای کلاس بگویند برای ما آن بیست دقیقه بهتر از بقیه ساعات کلاس بود. کاش بیشترش کنید…

داستان مفصل تر از این حرفاست و این فضا جا ندارد. فقط همین قدر بگویم که من هم به نوبه خودم از صمیم قلب گاهی که چهره و تصویر ایشان را می بینم قلبم مشتش را گره می کند و می گوید:
روح منی خمینی
بت شکنی خمینی

راستی عموجانم! حالش خوب نیست، لطف می کنید دعایش کنید.

? مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک دانشجوی ایرانی ?? در فرانسه

@ninfrance

موضوعات: از امام خمینی (قدس), یادداشت های دانشجوی ایرانی مقیم فرانسه  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ق.ظ ]




لحظات ناب از زندگی خصوصی امام خمینی از پشت لنز دوربین عروسش

ادامه »

موضوعات: آخر الزمان, ویدئو ها, از امام خمینی (قدس)  لینک ثابت
 [ 05:18:00 ق.ظ ]